وضعيت بازار مربوطه به پروژههاي برنامهريزي IT راكد است و هر از گاهي مناقصهاي و يا دعوت به كاري صورت ميگيرد.يكي از معروفترين سئوالاتي كه از شركتكنندگان در مناقصات ميشود اين است كه: پروژههاي قبلي چقدر موفق بوده است؟ دلايل اينكه كارفرماي قبلي نتوانسته است برنامه ارايه شده از طرف شما را پياده كند چيست؟
واقعاً دليل اجرايي نشدن نتايج پروژههاي تدوين طرح جامع چيست؟ آيا مشاوران و پيمانكاران داراي ضعف در اجراي پروژهها هستند، كارفرمايان هم مقصرند يا نه هيچكدام؟ تقصيرها را ميشود به گردن چارچوب و متدولوژي اجراي پروژه انداخت؟
آقاي رضا كرمي در مقالهاي به آسيبشناسي اينگونه پروژهها پرداخته است كه نگاه گردن به آن خالي از لطف نيست.
اما به نظر من تنها اينها نيستند. بلكه عواملي همچون تغييرات شرايط محيطي (قوانين و مقررات دولتي و تجاري، جهتگيريهاي سياسي و اجتماعي دولت)، شرايط تكنولوژيك (پديدههايي كه بازار فناوري اطلاعات را زير و رو ميكنند)، شرايط سازماني (تغيير ناگهاني مدير عامل يا مدير IT سازمان، تغيير حوزه فعاليت و يا سبد خدمات و ...)را ميتوان در نظر گرفت.